وبلاگ شخصی مهندس محمدرضا سهرابی قره تپه

وبلاگ شخصی مهندس محمدرضا سهرابی قره تپه

فعال اجتماعی - انتشار یادداشت با موضوعات فرهنگی،اجتماعی،مدیریتی
وبلاگ شخصی مهندس محمدرضا سهرابی قره تپه

وبلاگ شخصی مهندس محمدرضا سهرابی قره تپه

فعال اجتماعی - انتشار یادداشت با موضوعات فرهنگی،اجتماعی،مدیریتی

تردید ریشه در عقلانیت دارد


در دنیایی زندگی میکنیم که اطلاعات و دیتا، در انواع مختلف به مثابه هوا و اکسیژنِ قابل استنشاق، از طریق بسترهای مختلف و متنوع ارتباطی به ما می رسد.

اطلاعاتی که ممکن است کیفیت آن در همه ابعاد دستخوش تغییر قرار گرفته باشد و از حالت صحیح به غلط تغییر وضعیت داده باشد.

همه ما میدانیم که ذهن انسان، دائما در حال تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعاتی ست که به آن می رسد.

شکی نیست که اگر اطلاعات ورودی ناپاک باشد، تحلیل صورت گرفته نیز اشتباه و نتیجتا خروجی آن نیز ناصحیح خواهد شد.

بعضا ممکن است در سالهایی قبل اطلاعاتی به ما رسیده باشد و ذهن ما نیز آن را تحلیل کرده باشد و ما هم خروجی آن را به عنوان دستاوردی در ذهن خود ذخیره کرده باشیم و احتمالا در جاهایی نیز در مورد آن با افرادی به بحث، مجادله و یا مفاهمه نشسته باشیم تا از دانسته ای که در موردش به یقین رسیده بودیم دفاع کنیم.

اما حتما پیش آمده و احتمالا شما هم تأئید می فرمائیدکه؛ بعد از گذشت مدت زمانی متوجه شده باشیم که اطلاعات ورودی ما غلط بوده و ما در اشتباه بودیم.

البته هرچند علم و دانش و قدرت تجزیه و تحلیل افراد بعضا به عنوان فیلتری میتواند اطلاعات غلط را از صحیح تمیز دهد اما این اشتباه جزو لاینفکی از زندگی روزمره ماست.

حالا اینجاست که با توجه به موارد مطروحه می توان در مورد دو واژه ی #یقین و #تردید بیشتر تأمل کرد و مطالبی را گفت و یا نوشت چرا که دیگر عصر #اعتماد رو به پایان است و در فقدان آن بایستی #اطمینان را جایگزین کرد و از این رو برای به #یقین رسیدن بایستی از #مسیر_تردید عبور کرد و با قدرت می توان گفت که #تردید ریشه در عقلانیت دارد و انسان در همه نتایج بدست آورده خود بایستی این سوالها را از خود بپرسد که؛

 آیا این بهترین پاسخ است؟

آیا این این آخرین دستاورد است؟

آیا این سالم ترین اطلاعات است؟

آیا او بهترین فرد است؟

و آیا .......؟؟؟؟؟؟ اگر تردید نبود قطعا انسان دنیائی را غیر از دنیای قابل رویت اطراف خود کشف نمی کرد ... به گرد بودن زمین پی نمی برد و میلیونها و شاید میلیاردها کشفیات بشریت را امروز ما شاهد نبودیم و جمله آخر اینکه؛ با تردید به این می رسیم که جز خالق و والد و والده همیشه می توان در جستجوی بهترین ها بود .... #محمدرضا_سهرابی_قره_تپه

31تیر98

رونق صنعت گردشگری لازمه تحقق توسعه در شرق مازندران

 

صنعت گردشگری به عنوان متنوع ترین و بزرگترین صنایع درجهان، مهمترین منبع درآمد و ایجاد فرصت های شغلی محسوب می شود که سه عامل #جاذبه ،#امنیت و #امکانات موجبات شکل گیری این صنعت پرسود را فراهم می آورد. 

به لطف خداوند بزرگ، مازندران سرزمینی است که به طور طبیعی برای جهانگردی و سیاحت مناسب است و از عامل اول از عوامل مطروحه بهره کافی را برده و از جاذبه های گردشگری طبیعی بی نظیری اعم از کوه و دریا و جنگل برخوردار است و همچنین فرهنگ و میراث تاریخی کم‌نظیر و تمدن باستانی و همچنین صفت میهمان‌نوازی مازنی ها نیز از مولفه های اثرگذار جذاب کردن مازندران زیبا می باشد.

در این دیار و به ویژه مناطق شرقی استان،  مناظر طبیعی و تاریخی بسیار زیادی وجود دارد که جذبه و زیبائی آنها  به راحتی می‌تواند بیشترین گردشگر را به سمت خود هدایت کند. #امنیت نیز دومین عامل ذکر شده می باشد که به شکر خدا و به واسطه زحمات بی دریغ دستگاه های مربوطه،این موضوع  نیز در حد قابل قبولی فراهم است که می تواند دومین فاکتور را در  جذب مشتاقان به بازدید از مناطق زیارتی و گردشگری مازندران را تا حدودی پوشش دهد.


در سه شهر شرقی استان مازندران یعنی بهشهر و نکا و گلوگاه اماکن گردشگری و توریستی بسیار زیبا و جذابی وجود دارد که بعضا در نوع خود بی نظیر هستند.


جنگل و آب معدنی قرمرض با خاصیت درمانی موثر در دفع سنگ کلیه در شهرستان نکا و تالاب و حیاط وحش میانکاله در شهرستان بهشهر و همچنین دریای آرام و زیبا در شهرستان گلوگاه سه نمونه از چندین نمونه مثال زدنی اماکن با قابلیتِ توریست پذیری در شرق مازندران می باشند.


اما #امکانات نیز از دیگر مولفه های مدنظر و اثر گذار به جهت جذب توریست می باشد که متاسفانه اماکن گردشگری شرق مازندران از آن بسیار کم بهره بوده که موجب شده مسافر و توریست و گردشگر کمتر مقصد اصلی خود را شرق مازندران تعیین کنند که قطعا محل اشکال بوده و نیازمند به تمرکز و پیگیری جدی از سوی مسئولین می باشد.


نگاه جدی به مسأله جذب توریست که امروزه به عنوان یک صنعت پرسود در دنیا شهرت دارد، توان ایجاد تحول عظیم  اقتصادی را برای ساکنین منطقه دارد.

شرق مازندران می تواند از نظر توریستی شاخص شود و پذیرای جمع کثیری از مسافران داخلی و خارجی شده و مردمان ساکن ، با استفاده از این صنعت و نعمات خدادادی به راحتی به معاش و انتعاش بپردازند و عده زیادی ازجوانان از بیکاری و فقر به در آمده و نرخ بیکاری در منطقه کاهش یابد و در ادامه فقر و فساد را  هم که محصول بیکاری ست کم کند.

#بهشهر #نکا#گلوگاه#خلیل_شهر #رستمکلا #زاغمرز#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه

نیروی انسانی یا سرمایه انسانی؟؟!!



موضوع نگارش:

نیروی انسانی یا سرمایه انسانی؟؟!!

 

همانطور که میدانیم وجود سرمایه انسانی یکی از شاخصه های مهم و موثر در رشد اقتصادی هر جامعه ای است.

 

جامعه ای که در آن مردمانش از تورم و بیکاری و مشکلات اقتصادی و معیشتی رنج می برند، بایستی به رشد اقتصادی دست پیدا کند و نرخ تولید ناخالص داخلی در آن عدد مثبت و قابل توجهی را نشان دهد تا از عذاب به در آید.

 

حال در این نوشتار قصد داریم به طور اجمال، چگونگی اثر سرمایه انسانی بر افزایش رشد اقتصادی را بررسی کنیم.

 

 

رشد اقتصادی چیست؟

 به میزان افزایش  تولید نسبت به سال قبل رشد اقتصای گویند یعنی اگر سال قبل 2 واحد تولید کرده بودیم و امسال به 3 واحد افزایش پیدا کردیم، ما 50درصد رشد اقتصادی داریم.

 

همانطور که عرض شد در رشد اقتصادی، وجود سرمایه انسانی نیاز لازم و واجب است ... توجه بفرمائید که گفته شد؛ "سرمایه انسانی" و نه نیروی انسانی.

 

اگر بخواهم سرمایه انسانی را تعریف کنیم اینگونه مطرح میکنیم که؛

 

"به #نیروی انسانی #متخصص ، سرمایه انسانی گویند"

 

این بدین معنی ست که تخصص لازمه کار است و این نیروی کار متخصص است که می تواند به عنوان داروئی معجزه آسا به اقتصاد کشور کمک کند و به تورم و بیکاری پایان دهد.

 چون اگر رشد اقتصادی اتفاق بیفتد قطعا در راه رسیدن به این رشد  نیاز به نیروی کار داشتیم که خودی به خود، رفع بیکاری یکی از محصولات آن بوده و اگر هم به اندازه کافی تولید داشته باشیم و عرضه ی کالا و خدمت به خوبی اتفاق بیفتد، قطعا موجب کاهش قیمت ها می شود که می توان انتظار داشت که تورم کنترل شود و موارد بسیاری  که طرح آن در این مجال نمی گنجد.

 

اما اگر دقت شود با یک بررسی اجمالی  به واژه ای به نام "تخصص" رسیدیم و عرض شد که این کلمه باعث تولید سرمایه انسانی می شود.

 

حال این تخصص از کجا بدست می آید و چگونه می توان نیروی انسانی را به سرمایه بدل کرد؟

 

شک نداریم که تنها با آموزش صحیح و کاربردی است که نیرویی متخصص تربیت می شود.

 

سوال من اینجاست که؛

 در حالی که بیکاری و تورم و وضعیت نا مناسب اقتصادی وجود دارد، حال آموزش و تربیت متخصص ما چگونه است؟

آیا نبایستی کیفیت آن را بررسی کرد؟

 

 به نظر می رسد که در امروز جامعه ما سطح دانش و سواد و تخصص محصلین و دانش آموزان و دانشجویان به نسبت قبل و به نسبت کشورهای بیشتر توسعه یافته وضعیت مطلوبی ندارد.

 

 اگر سری هم به موسسات و دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی بزنیم و با اساتید و دانشجویان مذاکره و مصاحبه ای داشته باشم... احتمالا به پاسخ خوشحال کننده ای نخواهیم رسید.

 

حال اینگونه می توان گفت که با کم بودن تخصص، بی شک  نرخ رشد تولید ناخالص داخلی  متاثر به سمت منفی خواهد بود  و کشور همواره با مشکلاتی چون بیکاری و تورم و غیره مواجه خواهد بود ... 

 

البته این نوشتار تنها یکی از مولفه های موثر را اجمالا بررسی و اشاره نموده است.

 

ما میدانیم  که اگر روزی چراغ هشدار بنزین خودروی ما روشن شود بایستی برای خاموش کردن چراغ بنزین در پشت آمپر و زیر فرمان ،  درِ باکِ بنزین در پشت ماشین را باز کنیم و بنزین وارد کنیم که خودبه خود چراغ هشدار خاموش شود و هیچ انسان عاقلی آچار به دست نمی گیرد و چراغ و نمایشگر وضعیت بنزین را تعویض نمیکند چرا که آن چراغ تنها هشدار دهنده است و اعمال تغیرات روی آن مشکلی را حل نمی کند.

 

تورم و بیکاری و مشکلات اقتصادی هم یک نشانه از خرابی در نقطه یا نقاطی از سیستم است که در سطور بالا به یک موضوع آن اشاره شد

 

متخصص تربیت کنیم و آن را نگهداری کنیم ودرست از آن استفاده کنیم تا بر مشکلات فائق آئیم.

 

#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه 

20 تیر97

 

 

لطفا حوصله کنید و این دلنوشته را مطالعه بفرمائید ......... چند سالیست که جامعه ما متلاطم از سوئ مدیریت هاست.

چند سالیست که شایستگان عزلت نشینند و کمترخردان مسند نشین.

چند سالیست که سیاست، ریاست ساز است و رزومه ساز

چند سالیست که مسائل شخصی اولاست بر مصالح عمومی

چند سالیست که تظاهر امتیاز می آورد و چاپلوسی ارزش است.

چند سالیست که اخلاق و ادب تب کرده و به شدت بیمار است.

چند سالیست  که منابع به جای خلق ارزش افزوده ، بنا به مصالحی عینا تقسیم و یا توزیع می شوند.

چند سالیست که حال دل مردم ما کمتر خوب است.

چند سالیست که به اشتباه ، خطای محرز مدیران سیاست زده به نام انقلاب نوشته می شود.

و

اما جالب اینجاست که امروز و یا فرداروزی، همین بانیان اوضاع و احوال امروز جامعه که به ظاهر خدمت به مردم کرده اند و رزومه های متنوع مدیریتی برای خود خلق کرده اند، به بهانه خدمت، ولی در واقع برای کسب جایگاه و قدرت، قصد و هوس تغییر کرسی می کنند و آنگاه است که با افتخار خود را در مقابل مردم به رای  میگذارند و لیست چند برگی ای از رزومه ساختگی از مصادیق خدمت خویش به خلق را روی میز انتخاب مردم میگذارند و آنرا نشان برتری خود از رقیب معرفی میکنند و سعی در فریب مردم مهربان جامعه دارند . آنها با کت و شلوارهای مارک و بنرهای رنگین و خلق چهره ای متفکر و دلسوز و با نشاط و در دست داشتن برنامه ی تحول و با نشان دادن سبقه مدیریتی خویش سوار بر احساسات مردم شده و چه بسا صاحب رای و امتیاز نیز می شوند و عاقبت آن می شود که در آن به سر می بریم


دوست دارم برای اینکه ذهن شما مخاطب عزیز خودش مسیر خود را پیدا کند و هدف مرا برداشت کند موضوعی را به شرح ذیل برایتان مطرح کنم وعلاقه مند هستم که نظرتان را در کامنتها مشاهده کنم ... می گویند منبر را از چوب درخت گردو می سازند  و بدانید که چوبه دار را از چوب درخت چنار میسازند.


استاد شهریار دعوای این دو درخت را در شعری اینگونه مطرح میکند... لطفا با دقت بخوانید؛ .............


 *گفت با طعنه منبری به چنار؛

سرفرازی چه میکنی؟ بی بار!

نه مگر ننگ هر درختی تو؟

کز شما ساختند چوبه دار! *پس بر آشفت آن درخت دلیر،

رو به منبر چنین نمود اخطار؛

گفت: گر منبر تو فایده داشت،

کـار مردم نمی کشید به دار ! ....


 عرضم تمام ... عزت زیار


#بهشهر #نکا #گلوگاه #خلیل_شهر #رستمکلا #زاغمرز #میانکاله #شرق_مازندران#توسعه_شرق_مازندران

#دوری_از_باندهای_قدرت_و_ثروت

#توجه_به_مسائل_محلی_و_مصالح_ملی

#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه

بزرگتر شدن افراد از قانون حاکم یکی از نشانه های جوامع فرد سالار است.


بزرگتر شدن افراد از قانون حاکم یکی از نشانه های جوامع فرد سالار است.


در جوامع پیشرو و قانون گرا،  تمامی افراد اجتماع، فعالیتهای خود اعم از شخصی و غیره  را تحت حمایت و زیر چتر قانون انجام می دهند و مهربانی قانون را تنها تا لحظه عمل به آن شاهد هستند و در صورت تخطی از آن قطعا با واکنش قاطع قانون مواجه خواهند شد.


آن بدین معناست که جایگاه اجتماعی افراد و باندهای قدرت و یا ثروت شان هیچگونه برتری ای برای افراد جهت قانون گریزی ایجاد نمی کند و به زبانی واضحتر  قانون و مجریان قانون عدالت را برای افراد جامعه لازم الاجرا می دانند.


با این اوصاف هیج فوتبالیست یا بازیگر و شخص معروف و برجسته و یا اعضای فلان سازمان امنیتی و یا اجرائی و خدماتی و اداری و غیره نمیتوانند به واسطه نوع معروفیت و مسئولیت خود قانون را دور بزنند.


اما متاسفانه بعضی از اوقات اخباری را در جامعه خود می شنویم که به معنای واقعی بعضی از افراد خود را بزرگتر از قانون تصور می کنند و به راحتی در برابر قانون قد می کشند و قانون را دور میزنند.


البته مورد بدتر از آن هم وجود دارد و آن اینکه متاسفانه مجریان قانون و عدالت، در بعضی اوقات قاطعیت را در اجرا برای همگان یکسان متصور نیستند و بارها مشاهده شده که ضابطین و مجریان قانون در برابر یک تخلف مشابه برای دو نفر ، رفتار متناقضی از خود بروز می دهند به طور قاطع می توان عرض کرد که این عمل شرعا و عرفا و قانونا خلاف بوده و با اصل عدالت قانونی در تعارض است.


جمله معروفی را همه ماها بارها شنیده ایم و یا تکرار کرده ایم و آن اینکه؛

"موفقیت اتفاقی نیست"


یعنی  جامعه و معدل آن بایستی برای کسب موفقیت خود درایتی داشته باشد و موازینی را مورد توجه قرار دهد و از قوانینی بهره گیرد و آن را اجرا کند و هیچگاه برای قانون درشتی و بزرگی نکند.  البته وظیفه  مجریان و نمایندگان اجرای قانون در اجرای فرایند "قانون سالاری" مهمتر و اثربخش تر است.


تیغ قانون بایستی برای همگان بُرنده باشد و صغیر و کبیر را از هم تمیز ندهد.


نبایستی فراموش شود که  ابر قانون بایستی بر همگان یکسان ببارد.


چرا که این قانون است که جامعه را به نظم در می آورد و صفت شایستگی را به جامعه ای تقدیم می کند و بلعکس.


متاسفانه دلواپسانی وجود دارند که منفعت طلبی شخصی را بر منافع جامعه ترجیح می دهند و شکافهای قانون را به خوبی می شناسند و بارها از قانون عبور کرده اند و می کنند و شاید در بعضی اوقات مجریان و ضابتین قانون را نیز خریداری میکنند که واقعا جای تاسف و نگرانی برای هر دو گروه دارد.


#قانون_قوی#مجری_توانمند#مردم_قانونمدار

محمدرضا سهرابی قره تپه 

7 تیر 98

قوم گرایی...

به یادداشتهای قدیمی ام که نگاهی می انداختم، ناگاه یادداشتی به تاریخ فروردین 97 نظر مرا به خود جلب کرد که باز نشر آن را خارج از لطف ندیدم.


این روزها اتفاقاتی در اطراف من به وقوع پیوست و یا در حال و شرف وقوع است که علاوه بر سبقه ی دیرینه اش، در چند سال اخیر نیز بیشتر قوت گرفته  و با برنامه ای کاملا مهندسی شده در حال اوج گیریست و این در حالیست که بسیار بی نام و نشان و چراغ خاموش و بدون حساس کردن بزرگ و همچنین بی اهمیت جلوه دادن کوچک در حال انجام است.


امروز با دو نفر از دوستانم در مورد همین موضوع صحبت می کردم که ناگهان یکی از آنها گفت این همان قبیله گرائی ست.

با خود فکر کردم و دیدم که این مهندس عزیز چه کلید واژه زیبائی به من داد و جالب است که آن را به عنوان موضوع نوشتار امروزم انتخاب  کنم .... قبیله گرایی یا تریبالیسم، یک تفکر سازماندهی غلط است که برای دفاع و حمایت از افراد عضو قبیله یا قبایل صورت می گیرد. 

همچنین قبیله گرایی روش تفکر یا رفتار گروهی از مردم است که زیرمجموعه یک قبیله یا نژاد خاص  هستند که می کوشند تا وفاداریشان به قبیله خود را به وفاداریشان به سازمانشان و دوستانشان ترجیح میدهند.


افرادی در جامعه هستند که اگر بخواهی به مسیر رشد و حرکت از نقطه شروع کار تا نقطه استقرارشان توجه کنید با قدرت صفت شایستگی و لیاقت را به آنها تقدیم می کنید و اما در نقطه مقابل افرادی هم هستند که اگر به مسیر جابجائی شان بین دو نقطه شروع تا موقعیت فعل نگاه بیندازید عمدتا متوجه موضوع  قبیله گرایی و ... می شوی که متاسفانه روز به روز قوی تر می شوند و این را بدانید که قبیله گرا قبیله گرا پرورش می دهد.


امروزه علیرغم تعاریفی که از دهکده ی جهانی در اذهان است متاسفانه هنوز هم قوم گرایی در حال پیشتازیست.

 این کارکرد در کشور ما در زمان انتخابات و یا عزل و نصبها در پُستهای مختلف سیاسی اداری بیشتر دیده میشوند .  این دیدگاه به خودیِ خود بد نیست ولی مشکل از آنجا آغاز میشود که رو در روی شایسته سالاری قرار بگیرد.  شایسته‌سالاری به شیوه‌ای از حکومت یا مدیریت گفته می‌شود که در آن دست‌اندرکاران بر پایهٔ توانایی و شایستگی‌شان برگزیده شوند و نه بر پایه  قدرت مالی یا موقعیت اجتماعی و فامیلی.  فناوری‌های نوین و شتاب تحولات و تغییرات، نیاز به نیروی انسانی متخصص را بیش از پیش کرده است.


این امر بنگاه‌ها و دولت را به سوی نظام و سیستمی شایسته سالار رهنمون می‌کند. 

در جوامع شایسته سالار، نگرش‌های خویشاوندسالاری، قبیله گرایی، حزب سالاری و غیره مطرود است.


#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه

5 تیرماه98

بازاریابی و کسب محبوبیت پوپولیستی ...


ترغیب عامه مردم به روش‌های نمایشی و هیجانی و حرکاتی که نشان از طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق عامه مردم است، این روزها به راه و چاه کسب محبوبیت مردمی جهت هدفی خاص تبدیل شده است.


کسب محبوبیت پوپولیستی  راهی ست که این روزها خیلی ها فکر می کنند که از طریق آن میتوانند بر صندلی رضایت مردم تکیه بزند!!! پوپولیست‌ها با نشان دادن اطلاعات غلط یا ناقص، می‌توانند عموم مردم را با سیاست‌های خود همراه کنند.


دلسوز مردم شدن ، مردمداری و عیادت از بیماران و سرکشی از خانواده های محترم شهدا و ایثارگران و جانبازان و حضور یافتن در مجامع عمومی و مردمی که انصافا فعل کار درست است اما نیت و مقطعی بودنش آن را ضایع میکند، از جمله ی همان اقدامات مردم فریبانه ست که بی شک از نگاه لنز دوربینهای حرفه ای شان هم مخفی نمانده و در کسری از زمان ثبت شده و با هدف بالابردن عیار محبوبیت شخصی، به منظور تحقق هدفی خاص منتشر می گردد... آنها به خوبی تمام ابزارهای پوپولیسم را می‌شناسند و توان جذب عامه مردم و فریفتن آنان را بیش از دیگران دارند. 

کاری که آنها می‌کند دقیقا همان تعریفی است که لویی آلتوسر از ایدئولوژی ارائه می‌دهد؛ "یعنی تشویق و ترغیب مردم به ایجاد رابطه‌ای خیالی با شرایط واقعی‌شان"


به این معنا که منادیان خدمت ظاهری و طالبان قدرت واقعی با رفتار تخدیرکننده شان برای جلب رضایت مردم انجام میدهند.


انصافا دیگر با این همه تجربه ای که مردم دارند، فریب خوردن توجیه ندارد.


به هوش باشیم.


#بهشهر #نکا #گلوگاه #خلیل_شهر #رستمکلا #زاغمرز #میانکاله #شرق_مازندران#توسعه_شرق_مازندران

#دوری_از_باندهای_قدرت_و_ثروت_توجه_به_مسائل_محلی_و_مصالح_ملی

#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه