#آینده و نگرانی از #رویدادها و رخدادهای در انتظار وقوع آن، همواره از دغدغه های مهم و اساسی انسان بوده و هست.
مثلا #آینده_کشور #آینده_سازمان ، #آینده_فرزندان و انواع و اقسام آینده هایی که نگرانی آن در ذهن من و شما وجود دارد.
شاید در طول زندگیمان بارها آینده ای را تجربه کرده باشیم که آن را انتظار نداشتیم و غافلگیر شدیم و وقتی علت آن را در خود جویا شدیم این جملات را با خود تکرار کردیم؛
«تصمیم من بد بود»، «نباید آن کار را میکردم»، «نباید این عمل را انجام میدادم»
وبعد اینگونه به خود نهیب زدیم که؛ «چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی»
دوستان!
در امروزی که من و شما زندگی می کنیم شایسته نیست که آینده را تجربه کنیم و سپس کاسه "چه کنم؟!" به دست بگیریم و خود را بدشانس بدانیم و محل وقوع آینده را ترک کنیم و اشکالات را در دیگران جستجو کنیم و آنها رامحکوم کنیم.
بی شک آینده به دست من و شمایی که ما را میسازیم رقم خواهد خورد.
امروزه با وجود آمار و اعداد و ارقام و علم توصیف و تشریح آنها در موضوعات گسترده جامعه شناسی و جمعیت شناختی و آمار و اقتصاد و سیاست و مدیریت و عرصه های نظامی و انتظامی، غافلگیری در آینده، فاقد وجاهت عقلانی است چراکه این آمار و ارقام و علوم موصوف، ما را به واژه و مفهومی نزدیک می کنند تحت عنوان #آینده_نگری تا برایش #تدبیر کنیم.
«آیندهنگری یک جهتگیری شناختی و عقلی به آینده است و نوعی استدلال عملی و کنترلکردن خود است که به ما در جهت رسیدن به اهداف دوردست و بلندمدت، کمکهای مؤثری میکند.
با آیندهنگری به طور حسابشده و دوراندیشانه، به عواقب تصمیمات و اعمالمان پی خواهیم برد به طوری که میتوانیم به گونهای موفقیتآمیز، در برابر هوسها و تکانههای آنی و دیگر تصمیمهای لحظهای و بدون فکر و اندیشه ،مقاومت کنیم و در زندگی انعطافپذیری و اعتدال را پیشه کنیم و تلاش کنیم تا بین امیال و آرزوها و آنچه که در پایان نصیبمان میشود، نوعی تعادل و توازن برقرار کنیم.
دوستان عزیز؛
آیندهنگری به مفهوم درپیشگرفتن یک جهتگیری عملی نسبت به اهداف آینده است و نوعی دقت و تیزبینی در زمینه #انتخاب هاو تصمیمگیریها می باشد.
بدون شک بیملاحظه نبودن درباره خطرها و چشمداشتن به تصمیمهای درازمدتتر و متعالیتر در هنگام تصمیمگیریهای کوتاهمدت، میتواند در ساختن آینده و عدم غافلگیری نقش عمده و موثرداشته باشد.
و در پایان این جمله که؛
بخش قابل توجهی از اتفاقاتی که در آینده رقم خواهد خورد، محصول درختی ست که مادر گذشته غرس کرده ایم.
سه شنبه 98/6/5
#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه
ترغیب عامه مردم به روشهای نمایشی و هیجانی و حرکاتی که نشان از طرفداری کردن یا طرفداری نشان دادن از حقوق و علایق عامه مردم است، این روزها به راه و چاه کسب محبوبیت مردمی جهت هدفی خاص تبدیل شده است.
کسب محبوبیت پوپولیستی راهی ست که این روزها خیلی ها فکر می کنند که از طریق آن میتوانند بر صندلی رضایت مردم تکیه بزند!!! پوپولیستها با نشان دادن اطلاعات غلط یا ناقص، میتوانند عموم مردم را با سیاستهای خود همراه کنند.
دلسوز مردم شدن ، مردمداری و عیادت از بیماران و سرکشی از خانواده های محترم شهدا و ایثارگران و جانبازان و حضور یافتن در مجامع عمومی و مردمی که انصافا فعل کار درست است اما نیت و مقطعی بودنش آن را ضایع میکند، از جمله ی همان اقدامات مردم فریبانه ست که بی شک از نگاه لنز دوربینهای حرفه ای شان هم مخفی نمانده و در کسری از زمان ثبت شده و با هدف بالابردن عیار محبوبیت شخصی، به منظور تحقق هدفی خاص منتشر می گردد... آنها به خوبی تمام ابزارهای پوپولیسم را میشناسند و توان جذب عامه مردم و فریفتن آنان را بیش از دیگران دارند.
کاری که آنها میکند دقیقا همان تعریفی است که لویی آلتوسر از ایدئولوژی ارائه میدهد؛ "یعنی تشویق و ترغیب مردم به ایجاد رابطهای خیالی با شرایط واقعیشان"
به این معنا که منادیان خدمت ظاهری و طالبان قدرت واقعی با رفتار تخدیرکننده شان برای جلب رضایت مردم انجام میدهند.
انصافا دیگر با این همه تجربه ای که مردم دارند، فریب خوردن توجیه ندارد.
به هوش باشیم.
#بهشهر #نکا #گلوگاه #خلیل_شهر #رستمکلا #زاغمرز #میانکاله #شرق_مازندران#توسعه_شرق_مازندران
#دوری_از_باندهای_قدرت_و_ثروت_توجه_به_مسائل_محلی_و_مصالح_ملی
#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه
جرح و تعدیل و پیراستن افکار عمومی در راستای حق طلبی و عدالت خواهی ضروریست . قطعا این جمله، پیام و مفهومی را جز نیاز واجب جامعه به فرهنگ سازی و آشنائی مردم به نحوه احقاق حقوق عمومی و شخصی شان را منتقل نمیکند قانون کشور ما در اکثر موارد، راه های دست یابی به حقوق عامه و خاصه را برای افراد جامعه پیش بینی کرده است. یکی از حقوق مردم انتخاب کردن مسئولین و نمایندگان است که در همین راستا کشور و دولتمردان وقت نیز بر محور دموکراسی تقریبا هر ساله همه پرسی هایی را به عناوین مختلف در بین مردم اجرا می کنند. شکل همه پرسی اینگونه است که تنها یک سوال از مردم پرسده میشود و آن اینکه؛ شما چه کس و یا کسانی را برای فلان تصدی می پسندید؟ مردم نیز یا بنا به علم و آگاهی و بررسی و شناخت کافی و یا بنا به تقلید از فرد و گروهی دیگر مثل دوست و همسایه و غیره و یا مبنی بر اثر تبلیغ و بازاریابی و یا خدائی نکرده در اثر فریب و حقه و یا داشتن ذهنیتهای قوم و قبیله گرائی و ده ها یایِ دیگر نام شخص یا اشخاصی را با خودکار روی تعرفه ها قید کرده و به صندوق می فرستند تا شمارده شود. نکته اینجاست که به نظر میرسد در تعیین سرنوشت کشور و جامعه همه افراد مشارکت می کنند و اما سوال اینجاست که آیا 1 با 1 برابر است؟ آیا رای یک نفرفرد زحمت کش جامعه که لحظه به لحظه اش را مشغول کار در سرما و گرماست و تفکری جز تامین مایحتاج زندگی خود و خانواده اش را ندارد و حضور در پای صندوقهای رای را تنها ادای تکلیف می داند و حضور در صحنه را ارج می نهد و اگر از او بپرسی که دوست داری چه کسی رای بیاورد؟! می گوید؛ مهم نیست برایم... ولی انصافا اگر هر کس رای آورد انتظار دارم برای مردم کار کند!! با رای یک فرد سیاس منفعت طلب که دائم دنبال کمین زدن و به دام انداختن شناسنامه و سرانگشتان جوهری آن دسته از افراد با مشخصات ذکر شده در بالا ست برابر است؟! عده ای عامدانه و عاقلانه انتخاب می کنند و عده ای به دلیل عدم اطلاع از حساسیت موضوع، از روی احساس و سرسری و ساده انگاری رای میدهند. قطعا اینجا 1 نفر با یک نفر برابر نیست ... کشور و متولیان امر بایستی ابتدا به طور فراگیر در طول سال به طرق مختلف نسبت به آگاه سازی و فرهنگسازی و برجسته سازی اهمیت موضوع انتخابات و رای گیری و تعیین سرنوشت با دستان خود اقدام شایسته کنند. قطعا و بی شک آنها بایستی وزن دانش صحیح انتخاب کردن را در مردم به طور فراگیر بالا ببرند و راه شناسایی کاندیدا را به آنها بیاموزند تا باشد که کسی ندانسته و نشناخته و از روی سهل انگاری در پای صندوق ها حضور پیدا نکنند. 12 خرداد