وبلاگ شخصی مهندس محمدرضا سهرابی قره تپه

وبلاگ شخصی مهندس محمدرضا سهرابی قره تپه

فعال اجتماعی - انتشار یادداشت با موضوعات فرهنگی،اجتماعی،مدیریتی
وبلاگ شخصی مهندس محمدرضا سهرابی قره تپه

وبلاگ شخصی مهندس محمدرضا سهرابی قره تپه

فعال اجتماعی - انتشار یادداشت با موضوعات فرهنگی،اجتماعی،مدیریتی

جنگ اقتصادی



گزارش وضعیت رفتارهای اجتماعی مردم یک جامعه در انواع و اقسام مختلف، به مانند سیستم های هشدار دهنده ی گنجانده شده در داشبورد یک خودرو، اطلاعاتی را از وضعیت عملکرد سیستمِ در حال کار به ما میدهد.

این روزها را در لابه لای رفتارهای اجتماعی مردم جامعه، نوعی رفتار خاص نظر مرا به خود جلب کرده و آن اینکه؛

عموما مردم مشغول بیرون کشیدن گلیم خود از آب  هستند و در این حال منافع خود را بر دیگران ترجیح داده و سعی می کنند تا از امکاناتی که در دست و یا اختیار دارند صرفا. به نفع خود بهره برداری کنند. 

نمونه بارز آن هم مسائل و موارد اقتصادی ست که تمرکز افراد را به خود جلب کرده و مردم را دچار نوعی #خودپرستی یا #اگوئیسم کرده است.


البته از آنجائی که مبنای زندگی بشریت، اقتصاد است، تمایل مردم به این سمت قابل توجیه است و من هم وقتی در این مورد با خود می اندیشیدم این نتیجه حاصل شد که؛


مدتی ست که در این کشور با توجه به تحریم ها، وضعیت، وضعیتِ جنگ اقتصادی ست و این موضوع در کنار بخشی از سوئ مدیریتها و نامردی های افراد به ظاهر خودی، اقتصاد کشور را به شدت متزلزل و دچار عدم ثبات کرده است و باعث ظهور  پدیده های مخربی چون؛ خوابیدن بخشهایی از تولید در کشور، به صرفه نبودن باغات و مزارع، افزایش نرخ بیکاری،افزایش قیمت کالاها و عدم اعتماد به آن و از  طرفی اعمال اثرات منفی روانی در روحیه مردم شده است ونتیجتا تکدر روابط اقتصادی را در بین مردم موجب شده و آنها نیز در این آشفته بازار به دنبال رفع مشکل خود هستند و اقتصاد رقابتی را پدیدآوردند که خود نیز مخرب میباشد ومزید


هنگامی که اسم جنگ می آید به ناگاه ذهن هر انسانی به سمت جنگ نظامی می رود که صدمات فجیعی را با خود دارد. اما جالب اینجاست که در جنگ نظامی چون رویاروئی مستقیم و خونریزانه وجود دارد رفتار مردم به سمت همبستگی اجتماعی می رود ولی در نقطه مقابل در جنگ اقتصادی انسجام اجتماعی از بین می رود و بی صدا و چراغ خاموش جامعه را از هم می پاشاند.

همانطور که میدانیم عراق بعد از جنگ 8ساله با ایران از بین نرفت و حتی جنگی دیگر با کویت داشت و ماندگار بود ولی درست در زمانی که تحریم شد و نفت را با دارو معاوضه میکرد، فروپاشید.

جنگ نظامی به مثابه ویروسی که به بدن وارد می شود همه اعضای بدن را جهت مقابله بسیج میکند ولی چون جنگ اقتصادی تدریجی اثر میگذارد و نرم است، روح جمعی را در مردم می کشد.



#آینده و نگرانی از #رویدادها و رخدادهای در انتظار وقوع آن، همواره از دغدغه های مهم و اساسی انسان بوده و هست.

مثلا  #آینده_کشور #آینده_سازمان ، #آینده_فرزندان و انواع و اقسام آینده هایی که نگرانی آن در ذهن من و شما وجود دارد.

شاید در طول زندگیمان بارها آینده ای را تجربه کرده باشیم که آن را انتظار نداشتیم و غافلگیر شدیم و وقتی علت آن را در خود جویا شدیم این جملات را با خود تکرار کردیم؛

 «تصمیم من بد بود»، «نباید آن کار را می‌کردم»، «نباید این عمل را انجام می‌دادم»

وبعد اینگونه به خود نهیب زدیم که؛ «چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی» 

دوستان!

 در امروزی که من و شما زندگی می کنیم شایسته نیست که آینده را تجربه کنیم و سپس کاسه "چه کنم؟!" به دست بگیریم و خود را بدشانس بدانیم و محل وقوع آینده را ترک کنیم و اشکالات را در دیگران جستجو کنیم و آنها رامحکوم کنیم.

بی شک آینده به دست من و شمایی که ما را میسازیم رقم خواهد خورد.

امروزه با وجود آمار و اعداد و ارقام و علم توصیف و تشریح آنها در موضوعات گسترده جامعه شناسی و جمعیت شناختی و آمار و اقتصاد و سیاست و مدیریت و عرصه های نظامی و انتظامی، غافلگیری در آینده، فاقد وجاهت عقلانی است چراکه این آمار و ارقام و علوم موصوف، ما را به واژه و مفهومی نزدیک می کنند تحت عنوان #آینده_نگری تا برایش #تدبیر کنیم. 

«آینده‌نگری یک جهت‌گیری شناختی و عقلی به آینده است و نوعی استدلال عملی و کنترل‌کردن خود است که به ما در جهت رسیدن به اهداف دوردست و بلندمدت، کمک‌های مؤثری می‌کند. 

با آینده‌نگری به طور حساب‌شده و دوراندیشانه، به عواقب تصمیمات و اعمالمان پی خواهیم برد به طوری که میتوانیم به گونه‌ای موفقیت‌آمیز، در برابر هوس‌ها و تکانه‌های آنی و دیگر تصمیم‌های لحظه‌ای و بدون فکر و اندیشه ،مقاومت کنیم و در زندگی انعطاف‌پذیری و اعتدال را پیشه کنیم و تلاش کنیم تا بین امیال و آرزوها و آنچه که در پایان نصیبمان می‌شود، نوعی تعادل و توازن برقرار کنیم.  

دوستان عزیز؛ 

آینده‌نگری به مفهوم درپیش‌گرفتن یک جهت‌گیری عملی نسبت به اهداف آینده است و نوعی دقت و تیزبینی در زمینه #انتخاب ‌هاو تصمیم‌گیری‌ها می باشد.

  بدون شک بی‌ملاحظه نبودن درباره خطرها و چشم‌داشتن به تصمیم‌های درازمدت‌تر و متعالی‌تر در هنگام تصمیم‌گیری‌های کوتاه‌مدت، میتواند در ساختن آینده و عدم غافلگیری نقش عمده و موثرداشته باشد.

و در پایان این جمله که؛

بخش قابل توجهی از اتفاقاتی که در آینده رقم خواهد خورد، محصول درختی ست که مادر گذشته غرس کرده ایم. 


سه شنبه 98/6/5

#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه

چرا #عزم_استراتژیک ؟



اوضاع و احوال امروز جامعه ی ما خوب نیست.

مشکلاتی در انواع گوناگون ظاهر شده اند و زندگی مردم را تحت الشعاع قرار داده و اقشار مختلف جامعه را با مشقت روبرو کرده اند. 

بدون تعارف میتوان گفت؛ که ما در بعضی از موضوعات و سرفصلهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در سطح کلان کشور دچار بحران شده ایم و این ضعف و بحران محصول عملکرد ناصحیح و ضعیف مسئولین و تصمیم گیران است و این موضوع به خصوص اقشار ضعیف جامعه را بیشتر هدف قرار داده است.

یعنی اقشاری که بیشترین تعداد را به لحاظ جمعیتی دارا هستند در آرامشی کمتر از حد مطلوب در حال معیشتند.

 بی شک این بحران آسیب های جدی تری را متوجه ما می کند و اگر دیرتر جنبیده شود و چاره ای اندیشیده نشود و عزمی جدی برای مدیریت بحران وجود نداشته باشد، ریشه ی مشکلات، قوی و قویتر و ریشه کنی تقریبا غیر ممکن خواهد شد و نتیجه آن نخواهد شد که انتظار داریم.

حال آن چیزی که برای تعدیل وضعیت در این شرایط،  مهم قلمداد می شود، وجود #عزم_استراتژیک در مدیران محلی و منطقه ای و ملی است که تا ابتدا به تسکین و سپس به درمان قطعی بپردازند.

البته ناگفته نماند که درمان قطعی مشکلات موجود بسیار زمانبر و نیازمند سینرژی و هم افزائی در مسئولین است و قدرت و توان بسیار زیادی را می طلبد که بایستی در سران و مدیران کلان کشور سراغ داشت که متاسفانه با این رویکردی که مشاهده می شود تقریبا امیدی به آن نیست مگر رویکرد  #عدم_تکرار در حوزه #نظارتی و #قانونگذاری و #مسئولین دولتی از جانب مردم که این موضوع هم ابتدا از خواست مردم و وحدت رویه در انتخاب صحیح در موضوع انتخابات شروع می شود.

امروزه داشتن استراتژی عبور از مرحله بحران، بسیار مهم و اساسی است چراکه میدانیم فرآیند مدیریت استراتژیک یک فرآیندی مستمر، چرخه‌ای و پویاست و شالوده این فرآیند را می‌توان تدوین، اجرا و کنترل استراتژی عنوان نمود. 

به هر حال مدیریت استراتژیک به عزم استراتژیک نیاز دارد و عزم استراتژیک به این معناست که مدیران واقعا تصمیم بگیرند کاری انجام دهند که کشور، منطقه، استان و شهرستان را متحول کنند.

اجرای استراتژی ها ایجاب می کند که هدف های سالانه در نظر بگیرند، سیاست ها را تعیین کند، در مردم انگیزه ایجاد کند و منابع را به گونه ای تخصیص دهند که استراتژی های تدوین شده به اجرا در آید.

#محمدرضا_سهرابی_قره_تپه